مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:24653 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:22

ضرورت وجود مباني اخلاقي در زندگي اجتماعي چيست؟
اگر انسان ضرورت مشاركت و هماهنگي اجتماعي را ناشي از اين علت بداند كه زندگي اجتماعي بدون مشاركت و هماهنگي امكانپذير نيست و به حكم ضرورت مزبور، شركت در همياري و هماهنگي در كارهاي اجتماعي نمايد، چنين كسي در كارهاي خود بطور مجبور عمل ميكند، و او از بدست آوردن ارزشهاي اخلاقي محروم است، چنانكه تنفس براي ضرورت زندگي، امري است جبري و داراي هيچ ارزشي نيست. بنابراين براي اينكه يك حركت دستهجمعي براي مصالح اجتماع، انگيزة اخلاقي داشته و از ارزش برخوردار باشد، بايد به وجدان كمال جو كه متفكران بعضي از جوامع آن را وجدان اخلاقي مينامند مستند بوده باشد و ما ميدانيم كه وجدان اخلاقي همواره در پرتو معرفت به اصل و قانون حركت ميكند، چنانكه قطبنما با قانون مربوط به صفحة خود حركت ميكند و قطب را نشان ميدهد، لذا هر فرد و جمعي كه بخواهد با مبناي اخلاقي در مشاركت و هماهنگي در كارهاي اجتماعي حركت كند، بايد دو موضوع را مانند دو ركن اساسي حركت اخلاقي در مشاركت و هماهنگي داشته باشد:
موضوع يكم ـ درك و معرفت عظمت نوع انساني و اينكه قدم برداشتن و كار براي برطرف كردن نيازهاي اين نوع، محبوبيت خود را از ذات وجدان كه عاملي براي فطرت است كسب ميكند.
موضوع دوم ـ اراده و تصميم جدي براي حركت در مسيري است كه وجدان آگاه آنرا براي پيمودن به سوي خدمت شايسته به انسانها هموار و روشن ساخته است. البته عامل اعتبار اين وجدان اخلاق و مذهب است.
اگر مشاركت و هماهنگي مردم براي تحقق بخشيدن به مصالح اجتماع و برطرف كردن عوامل مزاحم از زندگي اجتماعي مستند به مذهب و وجدان الهي نباشد، همان مشاركت زنبوران عسل و موريانهها براي زندگي جمعي خود ميباشد. اگر بذل مساعي و صرف انرژيهاي فكري و عضلاني براي تنظيم زندگي اجتماعي مستند به مذهب و وجدان الهي نباشد، اگرچه ممكن است در تحقق بخشيدن به وسائل و زمينههاي زندگي اجتماعي بزرگترين تأثير را ايجاد نمايد، ولي داخل منطقة ارزشها نميباشد، چنانكه تلاش و فعاليتهاي جمعي زنبوران عسل و موريانهها براي زندگي دستهجمعي خود، مربوط به قوانين جبري غريزة حيواني خاص بوده و در منطقة ارزشها قرار نميگيرد. بلي، نبايد اشتباه كرد كه بر كنار بودن اين گونه بذل و صرف نيروها و بهرهبرداري از استعدادها و تلاشهاي متنوع، از منطقة ارزشها، منافاتي با حياتي بودن آن امور براي زندگي اجتماعي ندارد، چنانكه در بالا اشاره كرديم: زندگي براي انسان بدون تنفس از هواي مناسب امكانپذير نيست و چون عامل جبري زندگي است كه پيدا كردن هواي سالم و تنفس از آن هوا را اقتضاء ميكند، لذا داراي ارزش انساني و موجب عظمت شخصيت وي محسوب نميگردد. ممكن است گفته شود: بهر تقدير مشاركت و هماهنگي در راه تحقق بخشيدن به مصالح زندگي اجتماعي و رفع تزاحمها و اختلالات از اين زندگي لازم و حتمي است، بنابراين، نيازي به مستند ساختن آن به مذهب و اخلاق ارزشي ديده نميشود. پاسخ اين اعتراض بسيار روشن است با توجه به تفاوت بسيار مهم ميان اشتراك و هماهنگي زنبوران عسل و موريانهها در بناي ساختمان زندگي اجتماعيشان، با اشتراك و هماهنگي انسانهايي در زندگي اجتماعي كه از لذائذ و منافع شخصي خود دست برداشته و حتي گاهي تا سر حد فداكاري و جانبازي پيش ميروند، تفاوت بسيار مهم ديگر ميان دو نوع تلاش و تكاپو در اين است كه اگر تلاش و تكاپو در مشاركت و هماهنگي براي رفع نيازهاي اجتماعي مستند به جبر ماشيني زندگي دستهجمعي بوده باشد، بدان جهت كه اين جبر ماشيني معلول صيانت ذات است كه در اكثريت قريب به اتفاق مردم به سرعت مبدل به خودخواهي ميگردد، لذا ممكن است مردم در پيشبرد زندگي دستهجمعي جامعة خود كه مستند به خودخواهي گسترده (به نام جامعهخواهي!) است، گرفتار تعصبات اقليمي و نژادي و فرهنگي راكد خود گشته و انسانهاي ديگر جوامع مستمند را نه تنها به فراموشي بسپارند، بلكه مواد معيشت آنها را بربايند و فداي خواستههاي جامعة خود نمايند. اگر كسي بخواهد شواهدي براي اين مدّعا پيدا كند، كافي است كه به جوامع امروزي بنگرد كه چگونه بعضي از آنها همهگونه مواد اقتصاد و عوامل تجملات و رفاه و عيشونوش را بدست آورده و از شدت برخورداري از رفاه و لذت به تنگ آمده و گاهي دست به عوامل مخلّ زندگي ميبرند. در همان حال جوامعي در ديدگاه گردانندگان و مردم آن جوامع (پيشرفته در ايجاد عوامل عيشونوش و عقب مانده از عواطف و احساسات عالي انساني) قرار دارند كه در فقر و تنگدستي مطلق در مرزهاي بسيار تلخ زندگي و مرگ افتان و خيزان حركت ميكنند، در صورتيكه گروه اول از جوامع ميتوانند با بذل موادي ناچيز از وسائل عيشونوش و تجملات خود، مردم آن جوامع را از مرز وحشتناك زندگي و مرگ برداشته به قلمرو زندگي منتقلشان نمايند.

ترجمه و تفسير نهج‎البلاغه ج 22
آية الله محمدتقي جعفري

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.